یادداشت شراره مهبودی در باره کولبرها در ایران: اینجا خط مرزی تته و این کولبر ها (کۆڵبەر ) راوی نبردِ جان و نان هستند، به سمتشان رفتم خسته نباشید گفتم به بهانه ی چند تا سئوال و جواب یک مسیری رو همراهشون شدم ..


قصه از آنچه شما در این تصویر میبینید غم انگیز تر است، این لبخند و خم به ابرو نیاوردن رو بگذارید پایِ مهربانی و مهمان نوازی این کولبر ها …باهاشون قدم میزنم و این شعر شیرکوه بی کس را زمزمه میکنم چقدرخوب گفت: .
نمی دانم چه کسی صاحب من است؟
کدام خدا صاحب من است؟
کدام شیطان؟
نمی دانم چه کسی حامی من است؟
نه آسمان به دادم می رسد
نه دنیا
نه قانون
نه ناقوس کلیسا و
نه مناره ی مسجدها…
.
نمی دانم آخر من به که و به چه سوگند یاد کنم
نمی دانم چه کسی پناه و پشتیبان من است؟
من اکنون کوهی بی سوگندم
سوگند من دود است
حرفم، خاکستر
فریادم، خون کُشته شدگان
و هر کوچی برایم به بی راهه است
.
تا کوچ هست، کوچ میکنم
تا آتش هست، می سوزم
تا آب هست، غرق می شوم
تا چاقو هست، قربانی می شوم
تا خاک هست، بی وطنم
تا کوه هست، سقوط میکنیم
.
.
.
#کولبر#کورد#کرد#کردستان#تته#هورامان#هوررامان_تخت#خط_مرزی_ایران_عراق #کوله_گردی #کوله_به_دوش #دیجیتال_نوند #کوچگرددیجیتال #عشایر_مدرن #سفر#کار_در_سفر#شیرکو_بیکس#شعر