نگاهی به تاریخچه جنبش زنان ایران؛ از کنج اندرونی تا صندلی وزارت جنبش زنان ایران عمری دست‌کم صدساله دارد و به عنوان جنبشی درون‌زا دستاوردهایی داشته است که به نظر بازگشت‌ناپذیر می‌رسد. زمانی زنان در انزوا می‌زیستند، اما سخت‌کوشی‌ها و مبارزاتشان آنان را به بالاترین مقام‌های کشور رساند.

آغاز جنبش مستقل زنان در ایران”

برخی از تاریخدانان انتشار نخستین مجله زنان در سال ۱۲۸۹ در تهران را تاریخ آغاز جنبش مستقل زنان در ایران دانسته‌اند. “دانش” هفته‌نامه‌ای بود که توسط “خانم دکتر کحال” منتشر می‌شد‌. او همسر دکتر حسین کحال‌زاده چشم‌پزشک و دختر محمد حکیم‌باشی از اقلیت‌های مذهبی همدان بود. پس از تحصیل در مدرسه‌های میسیونری طبابت را نزد پدر و همسرش آموخته بود. “دانش” هدف اصلی‌اش را تشویق زنان به علم‌آموزی قرار داده بود.

محرومیت زنان از آموزش

در دوره قاجار تحصیل علم برای دختران بیهوده و حتی خطرناک دانسته می‌شد و شرکت در زندگی سیاسی و اجتماعی از امتیازهای مردان بود. همچون بسیاری از جوامع دیگر خانه و آشپزخانه مکان “طبیعی” برای زن شمرده می‌شد.

جدایی فضای زن و مرد

درحالی‌که حجاب کامل مانع کار زنان کارگر و فروشنده بود‌، روبنده و چادر سیاه یا سرمه‌ای زنان طبقه مرفه را از دیگران متمایز می‌ساخت. اندرونی و بیرونی در خانه‌های شهری دنیای زن و مرد را از هم جدا می‌کرد. حتی در تهران زنان از یک‌سو و مردان از سوی دیگر پیاده‌رو حرکت می‌کردند.

دو کودک با سرنوشت‌های متفاوت

رهبران مذهبی با غیر اسلامی دانستن آموزش دختران محرومیت زنان از آموزش را تقویت می‌کردند. بااین‌همه برخی خانواده‌ها در خانه یا مکتب اقدام به آموزش دخترانشان می‌کردند. بااین‌حال چه‌بسا نوشتن را به دختران نمی‌آموختند. مردان حق چندهمسری و طلاق داشتند و بااین‌حال بسیاری از آنان به دلیل معذورات اجتماعی تک همسر می‌ماندند. دختران در ۹ سالگی و پسران در ۱۵ سالگی می‌توانستند ازدواج کنند.

قرة العین؛ “پیشاهنگ مبارزه باحجاب”

آغاز جنبش زنان ایران متأثر از جنبش‌های نوین اجتماعی، سیاسی و مذهبی عصر خود بود. فاطمه زرین تاج برغانی قزوینی مشهور به طاهره قرة‌العین شاعر و عالم مذهبی و از نخستین پیروان آیین باب بود که در سال ۱۲۳۱ در تهران اعدام شد. او حجاب را باعث نادانی و نماد سرکوب زنان می‌دانست. روایت‌شده که او با کنار زدن روبند‌ه‌اش باعث غوغا در میان پیروان باب شد. او را نخستین زنی می‌دانند که به حجاب اعتراض کرد.

میرزا آقاخان کرمانی

میرزا آقاخان کرمانی از روشنفکران عصر مشروطیت و متأثر از جنبش باب بود که در نوشته‌های خود به موضوع زنان هم می‌پرداخت. او در “صد خطابه” از چندهمسری، صیغه و بدرفتاری با زنان و حجاب و انزوای آنان به‌عنوان دلایل رواج فساد در جامعه نام‌برده است. او می‌نویسد که زنان وقت و نیرویشان را به‌جای آموختن علوم و ترقی اجتماعی صرف حسادت و رقابت با زنان دیگر می‌کنند و از تربیت فرزندانشان هم بازمی‌مانند.

میرزا فتحعلی آخوندزاده

میرزا فتحعلی آخوندزاده آشنا با افکار روشنفکران اروپا و روسیه بود. او اعتقاد داشت که ترقی شرق تنها در صورت تربیت ملت امکان‌پذیر است. اندیشه‌های او درباره زنان در نمایشنامه‌هایش و نیز در “مکتوبات کمال‌الدوله” بیان‌شده است. او بیش از هر چیز بر لزوم آموزش اجباری برای همه تأکید می‌کرد. درباره حجاب می‌نویسد: «با نزول آیه حجاب نصف بنی نوع بشر را، که طایفه اناث است، الی مرور دهور به حبس ابدی انداخت.»

بی‌بی خانم استرآبادی

“معایب الرجال” کتابی طنزآمیز در پاسخ به اندرزنامه‌هایی به اسم “تأدیب النسوان” بود که مردان برای “آموزش زنان” می‌نوشتند. در این نوشته‌ها که منعکس‌کننده دید جامعه مردسالار نسبت به زنان بود زنان ضعیف و توطئه‌گر توصیف می‌شدند. به آنان گفته می‌شد چگونه رفتار کنند. به عقیده بی‌بی خانم هدف مردان از تألیف اندرزنامه تقویت جایگاه خودشان است وگرنه به نظر او اگر آموزش لازم است، برای همه لازم است.

نقش روزنامه‌ها

روزنامه‌ها نقش مهمی در تنویر افکار عمومی داشتند چون بیشتر پخش می‌شدند، دست‌به‌دست می‌گشتند و آگاهی می‌دادند. روزنامه‌هایی چون اختر، قانون، حبل‌المتین، حکمت، ثریا‌، عدالت، صوراسرافیل و ایران نو درباره وضعیت زنان کشورهای دیگر و تأثیر تعلیم و تربیت بر آنان و بر جامعه می‌نوشتند. در این روزنامه‌ها بیش از هر چیز بر حق آموزش زنان تأکید می‌شد. تصویر میرزا ملکم خان، ناشر “قانون” در لندن را نشان می‌دهد.

تاج السلطنه

عده‌ای از دختران و همسران فعالان انقلاب مشروطیت با این جنبش همراهی کردند. اما قانون زنان را در کنار دیوانگان و کودکان از حق رأی محروم کرد. تاج السلطنه، دختر ناصرالدین‌شاه، در خاطراتش پس از انقلاب نوشت: «افسوس که زنان ایرانی از نوع انسان مجزا شده و جزو بهایم و وحوش هستند… زندگی زن‌های ایرانی از دو چیز ترکیب‌شده: در موقع بیرون آمدن و گردش کردن: هیاکل موحش سیاه عزا، و در موقع مرگ: کفن‌های سفید.»

علی‌اکبر دهخدا

پس از اعلام فرمان مشروطه و محدود شدن قدرت شاه با آن‌هم بیشتر روشنفکران بی‌سوادی زنان را از دلایل مهم مشکلات ایران می‌دانستند. علی‌اکبر دهخدا، مؤلف شهیر لغت‌نامه دهخدا، ازجمله نویسندگان آن دوره بود که بر لزوم آموزش زنان تأکید می‌کرد و می‌گفت که زنان نادان کودکان نادان به بار می‌آورند. بیشترین تلاش انجمن‌های زنان که پس از مشروطیت به پا شدند هم مصروف به درخواست حق تحصیل برای دختران بود.

مریم عمید مزین السلطنه

در بررسی سیر آگاهی و فعالیت‌های زنان ایران تأسیس مدارس دخترانه و نشریات زنان دونقطه عطف مهم هستند. مریم عمید سمنانی مزین السلطنه از پیشگامان هر دو عرصه محسوب می‌شود. او “شکوفه” را در سال ۱۲۹۲ منتشر کرد و مؤسس دو مدرسه بود. او همچنین عضو “انجمن همت خواتین” بود. بیشتر منابع از طوبی آزموده به‌عنوان مؤسس ناموس‌، نخستین مدرسه‌ برای دختران مسلمان، نام می‌برند.

اعتراض به محرومیت زنان از حق رأی

آموزش دختران تا سال‌ها پس از مشروطه و جنگ جهانی اول مسئله اصلی جنبش زنان بود. صدیقه دولت‌آبادی در سال ۱۲۹۸ “زبان زنان” را در اصفهان منتشر کرد و در آن بخصوص به دفاع از آموزش و حق رأی زنان پرداخت. در سال ۱۲۹۹ “نامه بانوان” در تهران توسط شهناز آزاد و “جهان زنان” توسط فخر آفاق پارسا در مشهد منتشر شدند. فخر آفاق پارسا به خاطر انتشار مطالب انتقادی درباره نابرابری زنان و مردان از مشهد تبعید شد.

محترم اسکندری

جنبش زنان ایران متأثر از ایده‌های سوسیالیستی هم بود. ازجمله “جمعیت پیک سعادت نسوان” (از ۱۳۰۰ در رشت) سازمانی با گرایش چپ بود که روز جهانی زن را در ۸ مارس جشن می‌گرفت. “جمعیت نسوان وطنخواه” (۱۳۰۱ تا ۱۳۱۲) نیز به اهتمام محترم اسکندری در تهران تشکیل شد. با سرکوب احزاب و نشریات در دوره رضاشاه این سازمان نیز نتوانست به کارش ادامه دهد. اتمام کار این سازمان را نقطه پایان جنبش مستقل زنان می‌دانند.

قمرالملوک وزیری

قمر خانم سید حسین‌خان نخستین خواننده زن ایران در دوران معاصر بود که در اولین کنسرت خود در تهران در سال ۱۳۰۳ بدون حجاب به روی صحنه رفت. حضور او فضای مردانه موسیقی آن دوران را دگرگون کرد و دیوار ترس را از پیش پای زنان هنرمند دیگر برداشت. شاعران تصنیف‌های قمر شعرای منتقد و سیاسی‌ای چون شیدا، عشقی، عارف، ایرج میرزا و بهار بودند.

پروین اعتصامی

در دوره پهلوی جنبش مستقل زنان به چند علت افول کرد. نخست اینکه بسیاری از نوگرایان ناسیونالیست از سیاست‌گذاران دوره پهلوی بودند. دوم اینکه پهلوی فعالیت مستقل گروه‌ها را تحمل نمی‌کرد. “کانون بانوان ایران” در سال ۱۳۱۴ به دستور و با کمک مالی دولت تشکیل شد و صدیقه دولت‌آبادی از ۱۳۱۶ مدیر آن و پروین اعتصامی، شاعر معروف، عضو کمیته اجرایی آن بود. بیشتر جلسات در حضور شمس و اشرف دختران رضاشاه برگزار می‌شد.

گسترش امکانات اجتماعی

در دوره رضاشاه باوجود محدود شدن قدرت علما اصلاحات قانونی زیادی در رابطه با زنان انجام نگرفت. تنها سن قانونی ازدواج برای زنان ۱۵ و برای مردان ۱۸ سال شد و در ضمن هر ازدواجی باید رسماً ثبت می‌شد. بااین‌همه امکانات آموزشی، اشتغال و حضور در جامعه برای زنان گسترش یافت.

نخستین فارغ‌التحصیلان زن دانشگاه تهران

در سال ۱۲۸۹ شمار دانش‌آموزان دختر ۲۱۶۷ نفر بود. این تعداد در فاصله ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۵ به ۴۹ هزار نفر رسید. در سال ۱۹۳۶ دانشگاه تهران هم تأسیس شد و زنان نیز توانستند به تحصیلات عالی بپردازند.

مریم فیروز؛ فعالیت در چارچوب احزاب سیاسی

سازمان‌های زنانی که پس از برکناری رضاشاه از قدرت شکل گرفتند بیشتر تشکیلاتی درون احزاب سیاسی بودند. برنامه‌های احزاب سمت‌وسوی فعالیت‌های زنان را هم تعیین می‌کرد. تشکیلات زنان حزب توده تا کودتای مرداد ۱۳۳۲ از فعال‌ترین آنان بود که پایه‌گذار آن مریم فیروز فرمانفرما بود. حزب توده در سال ۱۳۲۶ طرح اعطای حق رأی زنان را در مجلس ارائه کرد، اما درخواستش بی‌پاسخ ماند.

مبارزات گسترده برای حق رأی

ایران در دهه ۱۳۳۰ شاهد فعالیت‌های گسترده و پرشور زنان برای کسب حق رأی و شرکت در انتخابات بود. روحانیت و در رأس آن روح‌الله خمینی از زنان خواسته بود که در انتخابات شرکت نکنند.

اعطای حق رأی به زنان

باوجود مخالفت مراجع و روحانیون دینی چون آیت‌الله خمینی و آیت‌الله فلسفی حق رأی زنان یکی از اصول “انقلاب سفید” محمدرضا شاه پهلوی برای مدرنیزه کردن کشور بود. محمدرضا پهلوی در هشتم اسفند ۱۳۴۱ در سخنرانی خود اعلام کرد که زنان باید حق رأی داشته باشند و این ننگ که زنان نمی‌توانند در انتخابات شرکت کنند از جامعه پاک شود. در روز ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ طبق مصوبه دولت حق رأی زنان به رسمیت شناخته شد.

حقوقدان تنظیم‌کننده قانون حمایت از خانواده

مهرانگیز منوچهریان یکی از نخستین فارغ‌التحصیلان زن در رشته حقوق دانشگاه تهران‌، نخستین زن وکیل و سناتور ایرانی بود. او در تنظیم قانون حمایت از خانواده که در سال ۱۳۴۶ تصویب شد نقش مهمی داشت. این قانون ازجمله طلاق و چندهمسری را منوط به اجازه دادگاه کرد.

فروغ فرخزاد

فروغ شاعر و فیلم‌ساز در طول ۳۲ سال عمر کوتاهش تأثیری بی‌مانند بر ادبیات ایران و نگاه به زن به‌عنوان موجودی دارای احساسات گذاشت. تا امروز هم برای جامعه سنتی ایران که زنان را خاموش می‌خواهد، پذیرش صداقت و جسارت او در بیان فردیت و احساسات عشقی دشوار است. از فروغ نقل‌شده که در نامه‌ای گفته است: «به رنج‌هایی که زنان در این مملکت می‌برند واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردهای آنان به کار می‌برم.»

نخستین وزیر زن در ایران

فرخ رو پارسا‌، دختر فخر آفاق پارسا‌ فعال حقوق زنان، نخستین زنی بود که در دوران حکومت پهلوی به مقام وزارت رسید. او وزیر آموزش‌وپرورش در دوکابینه امیرعباس هویدا بود. او را پس از انقلاب ۵۷ به‌حکم دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست صادق خلخالی به‌عنوان “مفسد فی‌الارض” اعدام کردند.

دومین وزیر زن در تاریخ ایران

مهناز افخمی دومین زن در تاریخ معاصر ایران است که به مقام وزارت رسیده است. او در سال ۱۳۵۵ وزیر مشاور در امور زنان شد. او به مدت پنج سال دبیر کل “سازمان زنان ایران” در دوره محمدرضا شاه پهلوی بود. این سازمان در سال ۱۳۳۸ باهدف اصلی دستیابی به‌حق رأی برای زنان تشکیل‌شده بود.

انقلاب ۱۳۵۷

بسیاری از زنان و مردانی که در انقلاب بهمن ۵۷ شرکت کردند خواستار عدالت اجتماعی و آزادی‌های سیاسی بیشتر بودند. اینکه چه سرنوشتی در انتظار مملکت است برای کسی روشن نبود. ضعف حافظه تاریخی و زندگی در جامعه‌ای بدون آزادی‌های سیاسی و تمرین‌های دمکراتیک زمینه‌ساز ورود به دوره‌ای شد که در آن دستاوردهای جنبش زنان ایران را به‌شدت به زیر سؤال بردند.

نوزایی جنبش زنان از مجله «زنان» تا کمپین یک‌میلیون امضا

با پایان جنگ هشت‌ساله و در آخرین سال‌های دهه شصت، جنبش زنان در ایران حول نشریاتی چون ماهنامه «زنان» احیا شد. موج جدید مطالبات برابری طلبانه زنان در ایران در نظر بسیاری از چهره‌های آکادمیک غربی سرآغاز «فمینیسم اسلامی» است؛ چراکه کنشگران حقوق زنان در ایران در دوره‌ای طولانی تلاش می‌کردند بدون زیر سؤال بردن ارزش‌های اسلامی و حتی مدد گرفتن از قرآن و احادیث، قوانین تبعیض‌گرایانه را اصلاح کنند.

گسترش جنبش زنان در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ خورشیدی، طبیعتاً منجر به چندپارگی نحله‌های فکری و کنشگران حقوق زنان شد. اختلاف بر سر امکان اصلاح قوانین اسلامی یا تلاش برای تدوین قوانین یک‌سره عرفی (سکولار) یکی از بنیان‌های این اختلاف بود. بااین‌همه جنبش زنان بیش از ده سال حضور گسترده فکری و اجتماعی خود در ایران را حفظ کرد. شاید برگزاری تظاهرات ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۵ و متعاقب آن تشکیل کمپین یک‌میلیون امضا، نقطه اوج این دوره از حیات جنبش زنان باشد.

کمپین یک‌میلیون امضا نقطه اوج فعالیت‌های جنبش زنان در دهه ۸۰ شمسی بود

سه سال بعد، بخش گسترده‌ای از کنشگران جنبش زنان، فعالیت‌های خود را وقف مبارزات انتخاباتی کاندیداهای اصلاح‌طلب علیه انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد کردند. در دوره کارزارهای انتخاباتی، حمایت «مطالبه‌ محور» این فعالان از مهدی کروبی و میرحسین موسوی اعلام شد. پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ و آغاز اعتراض‌ها به آن در تهران و چند شهر دیگر، حضور زنان در تظاهرات آن‌چنان چشمگیر بود که شگفتی بسیاری را در داخل و خارج ایران در پی داشت. بااین‌همه، در تظاهرات گسترده این سال هرگز شعاری که نشانگر مطالبات برابری طلبانه زنان باشد، به چشم نیامد. در مقابل، بسیاری از فعالان جنبش زنان هزینه‌های مشارکت در این حرکت سیاسی را با محکومیت به زندان پرداختند. پس از فروکش کردن این اعتراض‌ها، جنبش حقوق زنان برای چند سال عملاً به حاشیه رفت.

دختران خیابان انقلاب؛ اعتراض عریان اتمیزه به حجاب اجباری

در سال ۱۳۹۶ و درحالی‌که نارضایتی‌های اقتصادی و معیشتی، عرصه زندگی را برای بسیاری از شهروندان تنگ کرده بود، ویدا موحد روی یک سکوی تقسیم برق در خیابان انقلاب، روسری خود را از سر برداشت و بر یک چوب زد. این رویداد کم‌سابقه با استقبال بی‌نظیر در رسانه‌های اجتماعی روبه‌رو شد و سرآغاز روندی بود یک سال بعد، گاه و بی‌گاه تکرار می‌شود. در دوره کاربرد گسترده شبکه‌های اجتماعی در میان ایرانیان، تصاویر منتشرشده از دختران و زنانی که چند ثانیه یا چند دقیقه در معابر عمومی، حجاب از سر برمی‌دارند، مفهومی فراتر از صرف حرکت پیداکرده است. مخالفت عریان باحجاب اجباری، احتمالاً ادامه کمپین آزادی‌های یواشکی و چهارشنبه‌های سفید مسیح علی‌نژاد، فعال مخالف جمهوری اسلامی است.

در موج اخیر اعتراض به سیاست‌ها و قوانین جمهوری اسلامی، برخلاف دوره‌های قبل جنبش زنان، خبری از مجله و حلقه فکری و کارگاه آموزشی نیست: دوربین تلفن‌های همراه تبدیل به سلاح شهروندانی می‌شود که برای دقایقی در اعتراض به حجاب اجباری تبدیل به کنشگر می‌شوند.

این دور از اعتراضات که به دلیل پراکندگی و عدم ارتباط ارگانیک و اعضا نمی‌توان نام جنبش را بر آن گذاشت، بیش و پیش از آنکه بر لغو حجاب اجباری به‌عنوان یک مطالبه اجتماعی زنان متمرکز باشد، خواسته‌ای سیاسی دارد.