آذر نفیسی (زاده آذر ۱۳۳۴ خورشیدی) نویسنده و استاد دانشگاه ایرانی مقیم آمریکا است. مشهورترین اثر او کتاب پرفروش لولیتاخوانی در تهران است که توجه زیادی را به خود جلب کرد و به ۳۲ زبان ترجمه شد. کتاب دوم او با نام آنچه درباره‌اش سکوت کرده‌ام، به یک زندگی‌نامه نزدیک‌تر است. رمانی که زندگی خاندان نفیسی از کودکی نویسنده تا زمان از دست‌دادن پدر و مادرش را روایت می‌کند. نفیسی یکی از همکاران و استادان مؤسسه سیاست خارجی دانشکده مطالعات پیشرفته بین‌المللی دانشگاه جان هاپکینز (SAIS) است و در هیئت امناء خانه آزادی مشغول به کار است.

آذر نفیسی در ۲۹ آذر ۱۳۳۴ در خانواده‌ای فرهنگی در تهران به دنیا آمد. کودکی‌اش را در محله فخرالدوله سپری کرد. او فرزند احمد نفیسی (شهردار سابق تهران) و نزهت نفیسی (از نخستین زنانی که به مجلس شورای ملی راه یافت) و خواهر رسول نفیسی است. آذر نفیسی با بیژن نادری ازدواج کرده و دو فرزند به نام‌های نگار و دارا دارد.

دكتر آذر نفيسي در 13 سالگي براي تحصيل به انگلستان رفت و زمان انقلاب به ايران بازگشت. مدت 18 سال در دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد و دانشگاه علامه طباطبائي ادبيات تدريس ميكرد تا اينكه در سال 1374 در پي دريافت اخطارهائي در مورد بدحجابي از تدريس در دانشگاه دست كشيد و سرانجام در سال 1376 به آمريكا مهاجرت كرد. او طي 2 سالي كه خانه نشين بود در خانه به چند نفر از دانشجويان دخترش رمان درس مي داد. كتاب لوليتاخواني در تهران كه باعث شهرت او در آمريكا شد خاطرات همين كلاسهاست.

اسامی آثار آذر نفیسی

  • آن دن‍ی‍ای دی‍گ‍ر: ت‍ام‍ل‍ی در آث‍ار ولادی‍م‍ی‍ر ن‍ب‍اک‍ف. ت‍ه‍ران: طرح ن‍و، ۱۳۷۳.
  • لولیتاخوانی در تهران (۲۰۰۳)
  • آنچه درباره‌اش سکوت کرده‌ام (۲۰۰۸)
  • جمهوری خیال: آمریکا در سه کتاب (۲۰۱۴)
  • اینگه مورات: ایران (۲۰۰۹)

لولیتا خوانی در تهران چاپ اول ۲۰۰۳

این کتاب که به مدت ۱۱۷ هفته در لیست کتاب‌های پرفروش آمریکا قرار داشت، با اقبال بسیار مواجه شده و تاکنون به ۳۲ زبان مختلف ترجمه شده و جوایز متعدد و بسیاری را به خود اختصاص داده است و حتی در لیست برترین آثار دهه اول قرن ۲۱ قرار گرفته است. به گفته خود نویسنده، این کتاب به کار و فعالیت در ایران تحت سیطره جمهوری اسلامی و روحانیون اختصاص دارد، و تجربه وی را در زمان تدریس به عنوان یک زن سکولار در حکومتی دینی به نمایش می‌گذارد و به این مسئله می‌پردازد که چطور روی کار آمدن یک حکومت دینی، زندگی و کار یک استاد دانشگاه و دانشجویان‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. وی در جایی از کتاب می‌نویسد: «من ایران را ترک کردم، اما این ایران است که مرا ترک نکرده است.»‌ این کتاب آن‌گونه که نیویورک تایمز درباره آن نوشته، بیانگر قدرت اعجاب‌برانگیز داستان و افسانه در زمانه دیکتاتوری است.

خود آذر نفیسی درباره انتخاب لولیتا به عنوان شخصیت اصلی می‌گوید که لولیتا می‌تواند استعاره‌ای باشد از زندگی خود نویسنده و میلیون‌ها زن دیگر مانند او در ایران که با ورود خمینی به کشور و تاسیس حکومت اسلامی، رویاهای‌شان بر باد رفت و خمینی سعی داشت رویای خود را بر واقعیت زندگی این زنان تحمیل کند.

لولیتاخوانی به چهار بخش تقسیم شده که لولیتا بخش اول آن را تشکیل می‌دهد، سه بخش دیگر به جین آستین، هنری جیمز و فیتزجرالد اختصاص دارد. خانم نفیسی درباره انتخاب این چهار نویسنده برای چهار بخش مختلف کتاب می‌گوید که «علی‌رغم جای خالی بسیاری از نویسندگان محبوبش، این چهار نفر ابعاد مختلف زندگی در ایران آن زمان را نمایندگی می‌کنند. لولیتا که همانطور که گفتیم نماد رویاهای سرکوب‌شده یک ملت و اهمیت دادن به فردیت تک‌تک افراد جامعه است. هنری جیمز نماد مبهم‌نویسی و با استعاره سخن گفتن است و حضورش در کتاب به خاطر مقابله شدید دیکتاتورها با استعاری حرف زدن است، چرا که آن‌ها می‌خواهند همه چیز را سیاه یا سفید ببینند و نقطه‌نظر خاکستری برای‌شان غیر قابل‌ قبول است. فیتزجرالد و داستان «گتسبی بزرگ»  نماد رویای آمریکایی است که ما در زمان انقلاب در ایران داشتیم؛ رویای‌مان این بود که با انقلاب از بند استبداد رها خواهیم شد ولی با سرگذشتی مانند گتسبی بزرگ روبه‌رو شدیم. و نهایتا جین آستین که نماد انتخاب است و نشان می‌دهد چگونه دختری زندگی در فقر و سختی را انتخاب می‌کند برای این‌که بتواند مستقل بماند و دیگران تعیین‌کننده انتخاب‌هایش نباشند.

دختران آن جلسات هفتگی که پیشتر اشاره کردیم منبع اصلی الهام این کتاب بودند. هر یک با نام مستعار در این کتاب حضور دارند، جز راضیه که با نام خود در کتاب حاضر است ولی متاسفانه دیگر در دنیای بیرون از کتاب حضور ندارد و شاید همین سرگذشت غم‌انگیز نیز به نوعی استعاره‌ای باشد از زندگی حداقل بخشی از دختران جامعه ایران بعد از انقلاب. لولیتاخوانی گرچه با انتقادهایی از  سوی بعضی از روشنفکران ایرانی مواجه شد که معتقد بودند تصویر درستی از جامعه ایران ارائه نکرده است، ولی اقبال بی‌نظیر ملی و بین‌المللی از این اثر باعث شد آن انتقادها به حاشیه بروند و نویسندگان و صاحب‌نظران متعدد ایرانی و خارجی آنقدر از کتاب تعریف و تمجید کردند که جمع‌آوری همه آن‌ها منجر به تولید کتابی شاید قطورتر از خود لولیتاخوانی می‌شود.

آنچه درباره‌اش سکوت کرده‌ام چاپ اول ۲۰۰۸

آنچه درباره‌اش سکوت کرده‌ام یک زندگی‌نامه خودنوشت قدرتمند است که در آن نویسنده به زندگی شخصی و دوران کودکی‌اش می‌پردازد. آذر نفیسی در این زندگی‌نامه که از جهاتی شبیه لولیتاخوانی نیز هست به نقش و تاثیر والدین و به ویژه مادر در شکل‌گیری شخصیت و آینده خود نظر دارد. در این کتاب با مادر آذر نفیسی آشنا می‌شویم که چگونه زنی قوی و مستقل بوده و حتی در زمانی‌که همسرش، شهردار سابق تهران، در زندان بوده، برای نمایندگی مجلس کاندید شده و پس از انتخابات به آن راه می‌یابد، و چگونه دخترش را مستقل و قوی بار آورده و به او آموخته است که زندگی برای یک دختر، جنبه‌های دیگری نیز جز جنبه‌های رایج آن زمان دارد و او باید در زندگی به دنبال تقویت شخصیت خویش و پی‌گیری رویاهایش برود. در طرف دیگر هم پدر و تاثیراتش بر آذر از نظر گذشته است. برای مثال چطور شاهنامه‌خوانی پدر برای آذر در دوران کودکی باعث تقویت قریحه ادبی وی شده است.

اهمیت این کتاب اما در بخشی دیگر است. در این کتاب آذر نفیسی، بی‌پروا به فاش ساختن اسرار شخصی و خانوادگی خود می‌پردازد و به نظرش این راهی بود برای مقابله با سانسور درونی و تصحیح آموزه‌های غلطی که از کودکی در ذهن وی شکل گرفته است. او در این‌باره می‌گوید: «در فرهنگ ایرانی اصلا باب نیست که افراد اسرار خانوادگی را با دیگران و به ویژه غریبه‌ها در میان بگذراند و این امر پدیده‌ای مذموم تلقی می‌شود، اما من برای این‌که بتوانم بر تمام آن خودسانسوری و آموزه‌های بعضا غلط غلبه کنم، بعد از فوت والدینم تصمیم به نگاشتن کتاب گرفتم.

این کتاب هم به نوعی حاصل جمع‌آوری خاطرات روزانه و دست‌نوشته‌های ایشان از سال‌های دور است.

جدا از بیان صریح اندیشه‌های خود و خانواده درباره مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، یکی از بزرگ‌ترین رازهایی که در این کتاب برملا می‌شود، داستان خیانت پدر به مادر است. وقتی آذر می‌فهمد پدرش در حال ملاقات و نشست و برخاست با زنان دیگر است، این راز را از مادر پنهان نگه می‌دارد و آن را تا آخر عمر او با خود و به تنهایی حمل می‌کند. به طور خلاصه و از زاویه‌ای دیگر درباره این کتاب می‌توان گفت که کتاب سرگذشت غم‌انگیز دختری است که با آرزوهای بسیار به دنبال علاقه‌اش، ادبیات می‌رود، با این امید که زمانی بتواند این آموخته‌ها و علاقه‌اش را به دیگران منتقل کند. اما در کمال ناباوری وقتی دوران تحصیل تمام می‌شود و به کشور باز می‌گردد، متوجه می‌شود این خانه دیگر آن خانه‌ای که می‌شناخته نیست و علی‌رغم استقامت و مبارزه برای رسیدن به رویاهایش، دست آخر ناگزیر به ترک خانه دوست‌داشتنی‌اش می‌شود.

«جمهوری خیال» چاپ اول ۲۰۱۴

کتاب «جمهوری خیال»، به نوعی قدردانی آذر نفیسی از ادبیات و به ویژه ادبیات آمریکایی است. آذر نفیسی که آمریکا را از دریچه ادبیات شناخته و تا به امروز نزدیک به چهار دهه است که به تدریس آن می‌پردازد، روزی در یک محفل ادبی در دانشگاه «سیاتل» از یک دانشجوی آمریکایی شنید که «ما آن‌گونه که شما ایرانی‌ها به رمان و داستان نگاه می‌کنید به آن‌ها نگاه نمی‌کنیم و این‌ها برای ما جنبه تفریحی دارند. افسانه و داستان چیزی برای آموختن به انسان ندارند.» این گفته بهانه‌ای شد برای نوشتن جمهوری خیال و توضیح این‌که داستان، چگونه ما را برای رویارویی با مسائل و مشکلات زندگی عادی، از مشکلات ریز و شخصی گرفته تا مشکلات کلان و ملی، آماده می‌سازد. به گفته نفیسی، «ما چگونه خواهیم توانست با غم‌ها و آلام زندگی روزمره زندگی کنیم اگر نتوانیم درباره آن‌ها بنویسیم یا بخوانیم؟

در این کتاب که آثار و نویسندگان مختلفی از جمله مارک تواین، ویلیام فاکنر، جیمز بالدوین، سینکلر لویس و دیگران مورد بررسی قرار گرفته‌اند، به سه اثر به طور خاص توجه شده است: «ماجراهای هاکلبری فین»، اثر مارک تواین، «بابیت»، اثر سینکلر لویس و «قلب، یک شکارچی تنهاست»، اثر کارسون مک‌کولرز در کتاب ضمن بررسی این آثار به این نکته پرداخته می‌شود که چطور داستان‌هایی این چنین بر زندگی و افکار ما تاثیر می‌گذارند. در این کتاب کشوری ترسیم شده که جمهوری خیال نام دارد و تنها شرط ورود به آن داشتن ذهنی آزاد و اراده رویابافی است.

کتاب اخیر خانم نفیسی نیز در فضای ادبی آمریکا با استقبال شدیدی مواجه شده و یادداشت‌های متعددی بر این کتاب نگاشته شده است. از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به یادداشت خانم «لورا میلر»، نویسنده و نقاد مطرح آمریکایی اشاره کرد که درباره کتاب نوشته است: «بعضی مواقع یک فرد خارجی خیلی بهتر و خالص‌تر از ما می‌تواند ادبیات آمریکایی را نشان‌مان بدهد و این کاری است که آذر نفیسی در جمهوری خیال انجام داده است.» در کتاب جمهوری خیال نیز به مانند کتاب لولیتاخوانی در تهران، آذر نفیسی با بهره گرفتن از زبان ادبی و روایت خاطره توانسته مخاطب را جذب نوشته خود کند و وی را تا آخر با خود همراه سازد. این کتاب به قول نویسنده «مجوزی برای خیال‌بافی و وسیله‌ای برای مهاجرت است»، مهاجرت به دنیایی دیگر، به دنیایی جدید. از نظر او کتاب تنها وسیله‌ای است که مرز نمی‌شناسد و محدودیتی را بر نمی‌تابد و چه ژانری برای این منظور بهتر از دنیای داستان و افسانه؛ چرا که داستان‌های معمولی و غیر افسانه‌ای بیش از حد واقعی هستند و امکان خیال‌بافی را به ما نخواهند داد. این نظر خانم نفیسی در بخش «هاکلبری فین» بیش از هر جای دیگر کتاب نمود دارد. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که بعضی از منتقدین کتاب باور دارند این کتاب برای کسانی نوشته شده که علاقه‌ای شدید به ادبیات دارند و خواندن و درک آن برای خوانندگان عادی به راحتی امکان‌پذیر نیست.

دیگر آثار

همان‌طور که اشاره شد خانم نفیسی مقاله‌های متعددی نیز در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی برای نشریات مختلف آمریکایی نوشته است و برخلاف بسیاری از هم‌تایان‌اش نسبت به مسائل رخ داده در ایران و جهان هیچ‌گاه بی‌تفاوت نبوده و درباره بسیاری از آن‌ها به ابراز نظر صریح پرداخته است و به‌طور مداوم هر از گاهی از او مقاله‌ای در یکی از این نشریات به چاپ می‌رسد. اما از دیگر کارهای او در زمینه‌ ادبیات که تخصص ایشان و مد نظر این مقاله است می‌توان به نوشتن مقدمه بر کتاب‌هایی نظیر «حاجی مراد»، اثر لئو تولستوی، «دایی جان ناپلئون»، اثر ایرج پزشکزاد و اخیرا «ماجراهای هاکلبری فین»، اثر مارک تواین اشاره کرد.