شراره مهبودی هستم یکی دیگر از مقاله های من با عنوان مولفه‌ی فمینیسم، نظام آموزشی وجامعه پذیری جنسیتی که بیشتر در سایت مرجع فمینیست بود و به دست جمهوری اسلامی فیلتر شد .این بار در سایت خودم بخوانیدش

 تبعیض جنسیتی در تمام طول تاریخ و در تمامی جوامع به شکل ها و صورت های مختلف وجود داشته است. به عقیده میشل تبعیض جنسیتی در کنار تبعیض طبقاتی و نژادی مثلث شوم تبعیض ها و نا برابری ها را می سازد که از دیر باز در چهار گوشه جهان مایه رنج و عذاب بوده است.

و این نکته برای همه ما مبرهن است که تبعیض های تحقیر کننده ی جنس زن نه محصول نظام طبیعی بلکه نتیجه نظام اجتماعی  تبعیض آمیز و رفتار اجتماعی نا درست و نا عادلانه با زن است(میشل،۱۳۷۶)  در طول تاریخ انسانی، جنسییت عامل مهمی در شکل گیری جایگاه فرد و به تبع آن ایفای نقش های متعدد او بوده است .ما همواره بر حسب فرهنگ های متفاوت خود نقش های متفاوتی را به زن و مرد نسبت داده ودر غالب موارد زنان و نقش های مربوط به این جایگاه نازل تر از مردان بوده است.

هر چند در جوامع امروز این تفاوت ها کمی نسبت به گذشته کمتر شده است که این امر مدیون حرکت ها و جنبش های طرفداران آزادی و برابری زنان می باشد. ولی در عین حال هنوز نیز در خیلی از جوامع از جمله جامعه ی ما تبعیضاتی در انتساب نقش های اجتماعی و خانوادگی، اقتصادی،سیاسی ،و….به زنان و مردان دیده می شود.

زنان در سال های اخیر کوشیده اند که با بهره گیری از تحولات عمیق اجتماعی،اقتصادی،و فرهنگی از قالب نمایش و نقش قانونی خود خارج شوند و با این وجود هنوز برای دستیابی حقوق  برابر با مردان راه درازی در پیش دارند،از مهم ترین موانع مشارکت زنان در جامعه،به خصوص در کشور های در حال توسعه، سنت ها و باور های نادرست در خصوص زنان است . نظام آموزشی از جمله مولفه های مهم و تاثیر گذاز در جامعه پذیری و نقش پذیری جنسیتی می باشد. در سطر های پایین سعی بر این است که از جنبه ها و دیدگاه های مختلف نگاهی اجمالی بر این مولفه ها داشته باشیم.

همان طور که می دانیم،در هر کشوری نظام آموزش و پرورش یکی از نظام های مهم اجتماعی است. رسالت این نظام علاوه بر انتقال میراث فرهنگی و تجارب بشری به نسل جدید ،ایجاد تغیرات مطلوب در شناخت ها،نگرش ها و در نهایت رفتار کودکان،نوجوانان و جوانان است به طور کلی نظام آموزش و پرورش بنا به ضرورت تغیرات اجتماعی یکی از سازمان های پیچیده و بزرگ اجتماعی در هر کشوری محسوب می شود. نظر به چنین اهمیتی در عصر کنونی کشورها ازکوچک و بزرگ،پرداختن به آموزش و پرورش مردم خود را از وظایف اساسی می دانند.یکی از وظایف آموزش و پرورش،انتقال ارزش ها،گرایش ها،آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی به نسل جدید است تا بدین وسیله هر فرد به انسانی اجتماعی تبدیل گردد و به ایفای نقش های اجتماعی قادر شود (صافی،۱۳۸۴).

هر چند جامعه به طور کلی عامل اجتماعی کردن افراد است، اما در این فرایند نهاد هایی نقش واسطه  دارندکه هماه طور که در بالا بیان شد و باز هم با تاکید بیشتربر آن  می توان با اقتدار گفت که نظام آموزشی یکی از مهم ترین عامل های تعیین کننده در رشد شکل گیری شخصیت کودک محسوب می شود و تاثیر آن از خانواده بدین لحاظ بیشتر است که خانواده ها با توجه به موقعیت فرهنگی، تحصیلی، محیطی، قومی و…. با یکدیگر متفاوت هستند و از شیوه ها و سبک های فرزند پروری یکسانی جهت تربیت فرزندان خود بهره نمی برند. ولی آموزش رسمی از طریق کتاب های درسی و به ویژه برنامه ریزی درسی به عنوان مهم ترین ابزار آموزشی در شکل دادن به ساختارها ی فکر شاگرد ها سهم بسزایی دارد.به بیانی دیگر جامعه‌پذیری نقش‌های جنسیتی، بدین معناست که چگونه دختران و پسران امتیازها و رفتارهای مناسب از نظر جنسیتی را که بر نگرش جنسیتی آن‌ها اثر می‌گذارند فرامی‌گیرند (ویتاکر،۱۹۹۹،۳).

به عبارتی، همه فرهنگ ها انتظارات خود را درباره دست یابی به شایستگی های مورد نیاز ، از طریق فرایند جامعه پذیری به افراد جامعه منتقل می کنند و نقش پذیری جنسیتی یکی از پیامدهای آشکار فرایند جامعه پذیری است .

جامعه پذیری جنسیتی، فرایندی دامنه دار است که در طول زندگی آدم به تدریج شکل می گیرد و به ابعاد گوناگون زندگی آنان جهت و معنا می دهد. با این همه فرایند جامعه پذیری جنسیتی عمدتا در دوران کودکی و نوجوانی شکل می گیرد و در سنین بالاتر در ذهن و رفتار های اجتماعی، تثبیت و نهادینه می شود .

یکی از آسیب های مهمی که در پی این نقش پذیری جنسیتی افراد تحت تاثیر آن هستند و باعث می شود افراد جامعه نتوانند به تکامل برسند و ما را از رسیدن به برابری جنسیتی دور می کند .و از معایب عمده جامعه پذیری جنسیتی، مواردی مثل این می باشد که،زمانی که پسرها و دخترها در نقش جنسیتی مناسب خود (از دیدگاه جامعه) اجتماعی می شوند، مجبورند از برخی چیزهای مهم دست بکشند. دخترها تشویق می شوند تا سربه زیر و مهربان باشند و همه ی انرژی خود را وقف جذاب بودن خود کنند. آن ها قدرت عصبانی شدن، جسارت، هدف مند بودن، سیاست مدار بودن، اجتماعی بودن و در نهایت مقتصد بودن را از دست می دهند.

جامعه پذیری جنسیتی فرایندی دو طرفه است در یک طرف فردی که باید جامعه پذیر شود،  مانند نوزادی که از طریق کنش متقابل با والدین و مربیان با جهان اجتماعی مواجه می شود قرار دارد. از طریق این رو در رویی ها،کودک نه تنها سایر مردمان و جهان بیرونی را تجربه می کند بلکه در مورد خود نیز آگاه می شود. این حقیقت که اطلاعات در مورد جنسیت از نظر درک و واکنش متقابل با یک نوزاد چنین است، دقیقا نشان می دهد که جنسیت تا حدی با فرایند انسان شدن و رشد عجین است. در طرف دیگر فرایند جامعه پذیری، عوامل جامعه پذیری افراد،گرو ها و سازمان هایی که اطلاعات فرهنگی را منتقل میکنند، قرار دارند(صبوری،۱۳۸۸).

انسان ها حتی از همان سنین ابتدایی زندگی خود نیز یاد می گیرند که هر یک از دو جنس زن و مرد، وظایف و نقش های متفاوت را بر عهده می گیرند. در واقع بچه ها قبل از ورود به مدرسه الگوهای رفتاری متفاوتی در باره نقش های جنسییتی از طریق برنامه های تلوزیون، فیلم ها، اسباب بازی ها، نوع رنگ وسایل و لباس هایی که در اختیار آنها قرار می گیرد(مثلا رنگ صورتی برای دختر بچه ها) یاد می گیرند و از بازی کودکانه آنها را تمرین می کنند(فرید،۱۹۸۲؛گودن و گودن،۲۰۰۱).

 با توجه به این نکته همان طور که در تعاریف و بیان های مختلف در سطر های بالا متوجه این اصل شده ایم که امروزه برای انتقال ارزش ها جامعه پذیری یکی از مهم ترین عناصر می باشد و این که یکی از مهم ترین روشهای جامعه پذیری به خصوص در جامعه ما نظام آموزشی ما می باشد.با اندکی تامل در باره این که کتاب های درسی مدارس چه جیزی را در باره جنسیت به دانش آموزان ،کودکان و نوجوانان یاد می دهند؟ گفتنی است که ضرورت طرح چنین پرسشی و انجام چنین تحقیقاتی در برخی از کشور ها از جمله کشور ما به مراتب بیشتر است زیرا نظام آموزشی چنین کشور هایی اساسا در یک چار چوب کتاب محوری محدود می شوند و به همین علت، کتاب های درسی مدارس نقشی به مراتب مهم تر در فرایند جامعه پذیری جنسیتی دانش آموزان ایفا می کنند.

از نظر حجازی جامعه پذیری جنسیتی یکی از کارکرد های نهاد آموزشی است که از طریق عواملی چون

-سیاست گذاران، مسئولان رده بالا و تصمیم گیرندگان نظام آموزشی اغلب مرد هستند و سو گیری جنسیتی آنها می تواند در برنامه ریزی درسی تاثیر بگذارد.

-معلمان در تربیت و نوع نگرش به دانش آموزان تحت تاثیر گرایشات قالبی هستند.

امروزه شناخت نیازها و ایجاد سازو کارهای لازم جهت تأمین آنها با توجه به پتانسیل های موجود جامعه، از اهم وظایف دولت ها به شمار می رود. معمولا برنامه ریزان نظام آموزشی محتوای کتاب های درسی و برنامه های آموزشی را با توجه به واقعیت ها ی موجود جامعه، اعم از ساختار قشر بندی اجتماعی، تنوع قومی و فرهنگی، شرایط منطقه ای( روستایی) و( شهری)ُ، وضع طبقاتی و همین طور عامل جنسیت تدوین و تعیین می کنند.وجود قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان خود دلیل جهانی بودن این واقعیت اجتماعی است. « اعتقاد به اینکه پیشرفت و توسعه تمام و کمال یک کشور، رفاه جهانی و علت برقرار صلح ، لازمه حداکثر شرکت زنان در تمام زمینه ها و شرایط مساوی آنها با مردان است .» (قطعنامه شماره۱۸۰/۳۴ مجمع عمومی ۱۹۷۹ ) حتی در کشورهای غربی نیز سال ها بعد از رنسانس و عصر روشنگر ی بود که زنان توانستند با مبارزات خستگی ناپذیر، راه ورود به مدارس را برای خود هموار کنند: « دسترسی به آموزش در تمامی سطوح برای فمینیست های قرن نوزده پیروزی بزرگی به شمار می رفت. در فرانسه طرفداران حقوق اجتماعی زنان برای دسترسی دختران به آموزش متوسطه مبارزه ی بسیار سختی راآغاز کردند. دسترسی به دانشگاه در پایان قرن برای زنان ممکن شد که آن هم مقاومت شدید مردان را به همراه داشت و همچنین شورش دانشجویی دانشگاه ادینبورگ به هنگام پذیرفته شدن چند زن در مدارس طب.» ( میشل،۱۳۷۶ ، ص ۹۳)

در ایران هرچند که از نظر قانونی و اعتقادی منعی برای تحصیل دختران وجود نداشت ،ولی به دلیل پاره ای باورهای سنتی نسبت به نقش زن در جامعه حتی بعد ازتاُسیس اولین مرکز آموزش رسمی یعنی دارالفنون در سال ۱۲۲۸ هجری شمسی، آنها عملا از تحصیل در مراکز آموزشی محروم بودند این وضعیت حتی چند سال بعد از مشروطه و تا زمان رضا خان نیز ادامه داشت  .علاوه بر تأثیر برنامه های آموزش رسمی و مدون بر میزان اجتماع- پذیری دانش آموزان،  نباید از واقعیتی همچون رد و بدل شدن اطلاعات در محیط های آموزشی در جریان تعاملات میان دانش آموزان و تأثیر آن بر جنبه های گوناگون شخصیتی آنان غافل شد.

بررسی اجمالی جنبش های فمینیستی در جهان بیانگر این نکته است که در اکثر کشورهای جهان ترجیح جنسی در برنامه های نظام آموزشی، یک واقعیت تاریخی به شمار می رود، که فقط شدت و ضعف آن متفاوت بوده وهست.

گیدنز در مورد تاثیرات مدرسه در اجتماعی شدن کودکان می نویسد:زمانی که کودکان مدرسه را آغاز می کنند،درک روشنی از تفاوت های جنسی دارند. معمولا تصور نمی رود که مدارس بر حسب جنسیت تفکیک شده باشد. اما در عمل،مجموعه ای از عوامل به گونه ای متفاوت بر دختران و پسران تاثیر می گذارد. در بسیاری از کشور های غربی هنوز تفاوت هایی در برنامه درسی که دختران و پسران دنبال می کنند، وجود دارد. به عنوان مثال اقتصاد خانه یا علوم خانگی، برای دختران و درود گری و فلز کاری برای پسران در نظر گرفته شده اند و پسرها و دختر ها اغلب تشویق می شوندکه به ورزش های مختلفی بپردازند. نگرش های معلمان ممکن است یا به گونه ضعیف و نا پیدا و یا به شیوه ای آشکار نسبت به شاگردان پسر فرق کند و این انتظار را تقویت کند که از پسران انتظار می رود عمل کننده باشند یا شلوغی و سر و صدای بیشتری را در میان پسر ها تحمل کنند تا در بین دختر ها(گیدنز۱۳۸۲)

سازمان ملل متحد در جهت نهادینه کردن جایگاه زنان در برنامه آموزشی و توسعه ای سال های ۱۹۸۵-۱۹۷۶ را در دهه زن اعلام کرد که در این مدت با بر گزاری چهار کنفرانس، توجه جهانیان را به نقش زن در امور علمی، آموزشی و اجتماعی جلب کرد.در این دوران زنان در سطح جهان بیشتر از همه جذب دانشگاه ها شدند، اما آنان در تمامی رشته ها نسبت به مردان در رتبه های پایینتر علمی قرار دارند .

زنان دانشگاهی، در زمینه عرضه آثار خود در سطح جامعه نیز حضور کمرنگ تری داشته اند. اما در بسیاری از جوامع به علت موانع و مشکلات اجتماعی و فرهنگی در استفاده از فرصت های آموزش عالی و فعالیت اجتماعی زنان کمتر توانسته اند به این مفهوم دست یابند(خسروی،۱۳۸۲:۲۳۳).

امروزه مطالعات تجربی بیانگر برخی نکات در حوزه آموزش دختران و پسران است. به عنوان مثال، عملکرد آموزش دختران افت می کند و پسران پیشرفت می کنند. دختران بیشتر به ادبیات و علوم انسانی گرایش دارند و در این حوزه ها موفق ترند، در حالی که پسران در حوزه ی ریاضیات و فیزیک خود را موفق تر نشان می دهند(مشیر زاده،۱۳۸۳:۱۳۶) سازماندهی برنامه درسی ما به نحوی است که بدون توجه به استعدادها و علایق دانش آموزان بسیاری از رشته های درسی را به رشته های زنانه و مردانه تبدیل کرده است

با آگاهی بخشی و روشنگری افکار از تبعیض جلوگیری می شود و نظام آموزشی برابر، ویژگی های سنتی زنانه و مردانه را از بین خواهد برد و خود موجد جامعه ای دو جنسی خواهد شد که در آن ویژگی های زنانه و مردانه به طور اغراق آمیز جلوه گر نمی شود، در قالب نظم اجتماعی موجود و از طریق ایجاد فرصت های آموزشی، میتوان به هدف یاد شده تحقق داد. ازین رو، راهکار هایی که ارائه می شود عبارت است از تشویق دختران به کسب همان آموزش هایی که امروزه پسران فرا میگیرند، بدون تغییر در محتوای آموزش یا ساختار های آموزشی، به باور آنان، با دادن فرصت های برابر، زنان وارد حیطه های تحت تسلط مردان می شوند و هر چه قدر زنان بیشتری وارد این قلمرو شوند تساوی بیشتر حاصل می شود. افزایش حضور دختران در نظام های آموزشی به این معنی نیست که مشاغلی به خوبی مشاغل پسران به ایشان عرضه میشود، بلکه صرفا به سطوح بالاتری از مشاغل زنانه راه می یابند( باقری، ۱۳۸۲: ۳۹).

با یک آموزش سالم و برابر که مروج افکار مرد سالانه نباشد، زنان ظرفیت خویش را برای خود آگاهی درک میکنند و موقعیت تحصیلی و درجه ی سوم را نخواهند پذیرفت. بنابر این، دست به انتحاب میزنند، به نیازهایشان اهمیت و ارزش میدهند و زمینه های رشد و برابری خود را فراهم می آورند. همچنین مردان به توانایی های آنان واقف میشوند و این برابری را خواهند پذیرفت. مدرسه تقسیم های جنسیتی را باز آفرینی می کند و بستری است  که دختران را نه تنها برای جایگاهشان  در نیروی کار بلکه پذیرش تقسیم کار جنسی آماده می سازد .در واقع نقش خانواده و نقش مدرسه آماده سازی زنان برای مشاغل کم درآمد بازار ثانویه و خانه داری است.(باقری، ۱۳۸۲) نتیجه تحقیقات انجام شده نشان می دهدکه نظام آموزش موجود را باز تولید کلیشه های قالبی است و آن  شیوه ای برای وسعت بخشی به مرد سالاری می باشد،این مطالعات نشان می دهد: نظام پدر سالاری در مدرسه ساخته و پرداخته شده است . و دختران و پسران بر اساس مراتب قدرت موجود در نظام آموزشی پردازنده می شوند.هم چنین آنها مدعی هستند که سلسله مراتب آموزش به شدت مردانه است و پسران و دختران به شیوه های مختلفی جامعه پذیر و برای نقش های جنسیتی مهیا می شوند.این مطالعات همچنین نشان می دهد که در نظام آموزشی دانشی که می آموزند غالبا فرض های مردانه در باره جهان را منعکس می کند و مردان در تمام حوزه های برتر از زنان توصیف می شوند.و دانش در رشته ای تحصیلی مجزایی دسته بندی می شود که به تدریج مردانه یا زنانه می شود.آنها بر اساس پژوهش ها اثبات می کنند پسران در کاهش شانس دختران در دستیابی به موفقیت در مدرسه اثر دارند و دختران به راحتی از رقابت های تحصیلی عقب نشینی نکرده اند بلکه به عقب رانده شده اند.

جمع‌بندی

با توجه به مطرح کردن مولفه های نظام آموزشی و جامعه پذیری جنسیتی و نقش پذیری جنسیتی که از عوامل مهم تبعیض جنسیتی در جامعه می باشند، و اهمیت آموزش رسمی و محتوای کتاب های درسی به این نتیجه میرسیم که  آموزش و پرورش در راستای امر جامعه پذیری جنسیتی، از طیف وسیعی از ابزار ها و تجهیزات و نیروی انسانی استفاده می کند مانند معلم،کتاب درسی، فیلم، اسلاید و…که البته مهم ترین آن «کتاب درسی» است. گیدنز کتاب درسی را از جمله عوامل مهم اجتماعی شدن در دنیای معاصر می داند و معتقد است کتاب درسی تاثیری غیر قابل انکار بر روند اجتماعی شدن در دنیای معاصر می داند (حجازی،۲۱:۱۳۸۴ ).

محتوای کتاب های درسی ضمن توجه به ویژگی های شناختی دانش آموزان و در نظر گرفتن تحولات علمی جهان می بایست مطالعات و فعالیت های مناسب را برای پرورش معیارها و نگرش های مطلوب انسانی فراهم نماید (یار محمدیان،۱۳۸۷) .

کتاب های درسی در درون یک بافت قدرت (کلاس درس)ارائه می گردد. این بافت از یک سو نگرش کودکان درباره نقش های جنسیتی را شکل می دهد و از سوی دیگر به تقویت آن می پردازد. به این ترتیب پیامد های ارائه شده توسط کتاب ها ذهن و افکار دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می دهد و منجر به فراگیری نقش های جنسیتی می گردد.(بلانت،۱۹۹۰)

 زیرا بیش ازنیمی از دانش آموزان وبسیاری از مربیان،معلمان ومدیران را زنان تشکیل داده و به عنوان یکی از جنبش های اجتماعی پیشرفت گرا، به فمنیسم سبب تغییر در نگرش بسیاری از افراد درباره آموزش و پرورش زنان ومردان و نیز مشارکتی که آنان می توانند در جوامع خود داشته باشند. تعلیم و تربیت از مسائل مورد توجه برای رسیدن به برابری جنسیتی می باشد. باید باآگاهی بخشی و روشنگری افکار از تبعیض جلوگیری کرد و نظام آموزشی برابر، ویژگی های سنتی زنانه و مردانه را زا بین برد چون این خود موجد جامعه ای دو جنسی خواهد شد که در آن ویژگی های زنانه و مردانه به طور اغراق آمیز جلوه گر نمیشود.و ما ر از رسیدن به برابری جنسیتی دور می سازد.

منابع

– باقری،خسرو (۱۳۸۲)،مبانی فلسفی فیمینیسم،دفتر وزارت علوم.

-حجازی بنفشه ،(۱۳۸۴). ادبیات کودکان و نوجوانان ،تهران روشنگران مطالعات زنان.

-صافی، احمد(۱۳۸۴). آموزش و پرورش ابتدایی، راهنمایی و متوسطه، انتشارات سمت.

– صبوری ،حبیب ،(۱۳۷۸).برسی ساختار قدرت در خانواده ،پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه شهید بهشتی

– آنتونی،گیدنز(۱۳۸۲)،ترجمه منوچهر محسنی،نشر نی.

– آندره،میشل(۱۳۷۶)،زنان مسائل اجتماعی،مشهد،نشرنیکا.

– یار محمدیان،محمد حسین(۱۳۹۰).اصول و برنامه ریزی درسی،نشر یاد واره کتاب.

 – Whiraker;women in politics.out sider or in sider, prantic,1999.

http://feminism.ir/